مادر.....
مادر زيباترين كلمه هستي است؛
مهرش بيانگر عشقي جاودان است،
آغوشش مأمن هستي است،
ديدارش مايه راحتي جان است،
رويش يادآوربهشت….
تقديم به مادرم كه بهترين است و تمامي مادراني كه فرزندان خود را از چشمه جوشان ديانت سيراب مي سازند.
روزتان مبارك
مادر زيباترين كلمه هستي است؛
مهرش بيانگر عشقي جاودان است،
آغوشش مأمن هستي است،
ديدارش مايه راحتي جان است،
رويش يادآوربهشت….
تقديم به مادرم كه بهترين است و تمامي مادراني كه فرزندان خود را از چشمه جوشان ديانت سيراب مي سازند.
روزتان مبارك
زلال وحی
زن مؤمن نمونه «خدا به کسانی که ایمان آوردهاند، همسر فرعون را مثال میزند؛ زمانی که گفت: پروردگارا! برای من در بهشت و در نزد خودت جایگاهی بنا کن و مرا از فرعون و اعمال او و از قوم ظالم نجات ده.» توصیه خداوند درباره مادران «ما به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکی کن؛ مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با مشقت به دنیا میآورد و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش، سی ماه است.»
یک جرعه آفتاب
پیامبر(ص) به اصحاب خود فرمود: «آیا تاکنون شنیدهاید که زنی در پرسش از امور دین خود به این خوبی سخن بگوید؟» و سپس فرمود: «برگرد و به دیگر زنان نیز بگو که نیکو شوهرداری کردن و جلب رضایت همسر، با همه این اعمال برابری میکند.» زن خوشحال باز میگردد در حالی که زبانش از تهلیل و تکبیر خداوند خاموش نمیشود.امام رضا(ع) فرمود: «خداوند بر زنان و دختران مهربانتر است از مردان و پسران.» [وسائل الشیعه، ج 15، ص 104] امام علی(ع) فرمود: «به زن کاری را که از حدّ و توان فراتر است، مسپار، زیرا زن گُل است نه کارگزار.» [میزان الحکمه، ج 2، ح 5753] امام صادق(ع) فرمود: «از اخلاق پیامبران، دوست داشتن زن است.» [همان، ح 5756]
زن در گفتار پیامبر اعظم(ع)
1. هر که پیشانی مادر خویش را ببوسد از آتش جهنّم مصون شود.
2. …هر که به مادر خویش ناسزا گوید ملعون است.
3. مادر خود، مادر خود، مادر خود را رعایت کن، سپس پدر خود را و پس از آن کسانی را که به تو نزدیکترند.
4. بهشت زیر قدم مادران است.
5. دنیا متاعی است و بهترین متاع آن زنِ پارساست.
6. وقتی مرد به زن خود نگرد و زنش بدو نگرد خداوند به دیده رحمت بر آنها مینگرد.
7. میخواهی تو را از بهترین گنجینه مرد خبر دهم؟ زن پارسا که وقتی بدو نگرد مسرور شود و همین که بدو فرمان دهد اطاعت کند و هنگام غیبت امانت او را محفوظ دارد.
8. هر زنی بمیرد و شوهرش از او خشنود باشد به بهشت میرود.
گفتار
زن، ریحانه هستی و مظهر جمال الهی است اوست که به دنیا میآورد، میپروراند و شخصیت میدهد. «زن بخش زیبا، لطیف و مستور آفرینش است.»
باران محبتش، شکوفههای عشق و همدلی در خانه میرویاند و لطافت بیمانند روحش، طراوت و نشاط را در قلب زندگی میپراکند. نیک که بنگری، هر مورد کامیابی را مدیون مادری خواهی یافت که دامان نجیب و پاک و صفا و صداقت و صبرش، او را شایسته واژه مقدس مادری ساخته است. در جاده زندگی، هر دانشمند صاحب نام یا مصلح جهانی، ردپای روشن زنی را خواهی دید که یا مادری فداکار است یا همسری شایسته و یا خواهری غمخوار؛ آری، زن همان است که امام خمینی(ره) میفرماید، مربی جامعه و پرورش دهنده زنان و مردان ارجمند، هشت سال دفاع مقدس، یکی از جلوههای پرفروغ زن مسلمان ایرانی است. آن روزهای پرحماسه، شاهد زنانی است که در موشک باران شهرها ماندند؛ ولی همسران و فرزندان خود را با وجود دشواریها و دلبستگیها، به سوی جبههها ترغیب و تشویق کردند؛ شاهد پرستاران سپیدپوشی است که بیمارستانها و پستهای امدادی را از حضور عاشقانهشان سرشار کردند؛ شاهد مادران شهیدی است که شور و روحیه ایستادگی را در قلب مجاهدان خدا روشن نگه داشتند؛ چنانکه امام خمینی(ره) به حق فرمود: «اگر زنان شجاع و انسانساز از ملّتها گرفته شود، ملتها به شکست و انحطاط کشیده میشوند.»
زن در دیدگاه امام و رهبری
وجود الهی زن، چه در قبل از اسلام و چه در عصر جاهلیت متجدد پیوسته به سوی بندگی سوق داده شده و بیشترین سرمایه گذاری صاحبان زر و تزویر برای انحطاط و استثمار جوامع، بر روی قشر زن بوده است که این امر، نشانه نقش اساسی زنان در حیات جامعه و هویت آنهاست. ازاینرو، زن در نهضت اسلامی ایران و دیدگاه آزادیخواهانه امام خمینی(ره)، جایگاهی ویژه دارد. امام(ره)، زن را به سوی رستگاری و نجات میخواند و شأن والای او را این گونه ترسیم میکند: «زن، مظهر تحقق آمال بشر است». در نگاه امام، همان گونه که ابتدا و غایت قرآن کریم، انسان سازی است، شأن حقیقی زن نیز، شأن قرآنی و انسان سازی است. در شناخت عرفانی امام، معراج مردان الهی از مهد و بستری است که توسط زن گسترده میشود و مادری، مقامی است که هم مسئولیت و هم ظرفیت سازندگی و تزکیه را دارد.نگاه ویژه به زن در جمهوری اسلامی باعث شده است که «در هیچ دورهای مانند امروز، زنان محقق، دانشمند، متفکر، ادیب، هنرمند و فعال در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی در کشور وجود نداشته است.»
رهبر فرزانه انقلاب، با انتقاد از نگاه غلط غرب که سعی دارد زن را از ویژگی فطری خود دور سازد و به کپی دوم مرد تبدیل کند میفرمایند: «این نگاه، کسر شأن زنان است؛ چرا که «زن کامل» بودن در مواردی از «مرد کامل» بودن هم بالاتر و پر ارزشتر است».قرن حاضر، گرچه یک سری بدبختیها را از زن گرفت؛ ولی یک سری بدبختیهای دیگر برایش به ارمغان آورد که از جمله از بین رفتن فطرت و هویت زن به اسم حقوق زن بوده است.
چراغ راه
امام خمینی(ره): «زنان مردان را تشجیع کردند، مردم ما مرهون شجاعت زنان شیردل هستند».
رهبر معظم انقلاب: «تاکید اسلام بر اهمیت بینظیر نقش زن در خانواده، به هیچ وجه به معنای مخالفت با حضور زنان در عرصههای مختلف نیست، بلکه به معنای اصالت و اولویت «نقش مادری و همسری» در مقابل دیگر فعالیتها و نقشهاست. اسکندر: در سرایی که زن نیست، فرشته سعادت قدم نمیگذارد.»
«علامه اقبال لاهوری [زن، کانون پرفروغ خانواده، مرکز مهر، مظهر عشق، نمایشگر پاکی، نمونه عطوفت و چشمه عنایت است.] گوته [زن، تاج سر آفرینش است؛ او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی است.] لامارتین [منشأ هر کار بزرگی زن است. زن، کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمیشود] ناپلئون [اگر زن نبود، نوابغ جهان را چه کسی پرورش میداد؟]»
زلال قلم
عروس فیروز فام آسمان، بر گرد زمین چرخ میزند تا دیگر بار، شهد شیرین «بیستم جمادی الثانی» را در کام تو لبریز سازد. بیستم جمادی الثانی، همان روزی است که زمین از خیر کثیر کوثر پیامبر سرشار شد، تا تو به میمنت این میلاد گرامی، دوباره زاده شوی؛ پیکرت را بیرون بکشی از ستم تاریخ جهل و از طمع سیری ناپذیر جاهلیت مدرن. اعتبار بگیری از نجابت آسمانی فاطمه(س) و درخشش نگین بیهمتای مادریاش. قلبهایمان ستاره سپاس به دامانت میپاشند، به ارجمندی حریم بلند عفتی که تو را در خلقت آن بیهمتا، بینظیر ساخته است. لبخند شادمانه کودکیمان را با شکوفه بوسه بر دستانت میآمیزیم، به شکر آن همه محبت و عشقی که ان رحیم ودود، در وجود لطیف مادرانهات به ودیعه نهاده است. وجود تو، نیمی از خلقت بشری است که خداوند به آفرینش آن مباهات میکند.
فَطَمَ- فِطاماً فَطْماً الولدَ: فصله عن الرضاع.
در لغت وقتى طفل از شیر گرفته مىشود، مىگویند: فَطَمَ الولدَ.
«فاطمه وصفى است از مصدر فطم. و فطم در لغت عرب به معنى بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمدن است. این صیغه که بر وزن فاعل معنى مفعولى مىدهد، به معنى بریده و جدا شده است. فاطمه از چه چیز جدا شده است؟» (1)
در روایات بسیارى به وجه تسمیهى آن حضرت به «فاطمه» اشاره شده است. فاطمه از جهل و پلیدى جدا شده است:
عن الباقر علیهالسلام قال:… ثم قال:
«إنّی فطمتک بالعلم، و فطمتک عن الطّمت. ثم قال أبوجعفر علیهالسلام: واللَّه لقد فطمها اللَّه تبارک و تعالى بالعلم و عن الطّمث بالمیثاق.
امام باقر علیهالسلام فرمودند: خداوند فاطمهى زهراء را از جهل و پلیدى جدا نموده است، لذا «فاطمه» نام گرفته است. ایشان سپس ادامه دادند: به خدا قسم، خداوند در عالم پیمان و عهد (یعنى عالم ذر) فاطمه علیهاالسلام را از جهل و پلیدى جدا کرده است.» (2)
فاطمه از شرّ به دور است.
قال الصادق علیهالسلام:
«أتدرون أىّ شىء تفسیر «فاطمة»؟ قلت: أخبرنی یا سیدی! قال:
فطمت من الشّر. ثم قال: لولا أن أمیرالمؤمنین علیهالسلام تزوجها لما کان لها کفو إلى یوم القیامة على وجه الأرض آدم فمن دونه،
امام صادق علیهالسلام فرمودند: مىدانید تفسیر فاطمه چیست؟ و فاطمه چه معنایى دارد؟ عرضه داشتم: مرا آگاه بنما چه معنایى دارد. فرمودند: «فاطمه» از شر و بدى جدا گردیده است. سپس فرمودند: اگر امیرالمؤمنین علیهالسلام با حضرت زهرا علیهاالسلام ازدواج نمىکرد، هیچکس همتاى زهرا علیهاالسلام نبود، از زمان حضرت آدم تا روز قیامت کفو و همتایى براى زهرا علیهاالسلام یافت نمىشد.» (3)
فاطمه و دوستانش از آتش بازگرفته شدهاند.
ولى شیرینترین تفسیر از علت نامگذارى فاطمهى زهرا علیهاالسلام روایاتى است که مىگوید «فاطمهى زهراء علیهاالسلام» «فاطمه» نامیده شد، زیرا شیعیان آن حضرت، از آتش جهنم بازگرفته شدهاند.
عن الرضا عن آبائه علیهمالسلام قال رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله:
«یا فاطمة! أتدرین لم سمیتِ «فاطمة»؟ قال على علیهالسلام: لِمَ سمّیتْ؟ قال: لانها فطمتْ هى و شیعتها من النار؛
امام رضا علیهالسلام از اجدادش نقل مىفرماید: پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: اى فاطمه! آیا مىدانى که چرا «فاطمه» نام گرفتى؟ امیرالمؤمنین علیهالسلام عرضه مىدارند: شما بفرمایید چرا فاطمه، «فاطمه» نامیده شده است. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: زیرا «فاطمه علیهاالسلام» و شیعیان فاطمه از آتش جهنم بازگرفته شدهاند و به آتش نخواهند رفت.» (4)
پیمان خدا، بر آزادى دوستداران فاطمهى زهرا علیهاالسلام.
عن محمّد بن مسلم قال: سمعت أباجعفر علیهالسلام یقول:
«لفاطمة علیهاالسلام وقفة على باب جهنم فإذا کان یوم القیامة، کتب بین عینی کل رجل مؤمن أو کافر. فیؤمر بمحبّ قد کثرت ذنوبه إلى النار. فتقرء بین عینیه محبّا. فتقول: إلهی و سیدی سمیتنی فاطمة و فطمت بی من تولانی و تولى ذریتی من النار و وعدک الحق و أنت لاتخلف المیعاد. فیقول اللَّه عز و جل: صدقت یا فاطمة انى سمیتک «فاطمة» و فطمت بک من أحبک و تولاک و أحب ذریتک و تولاهم من النار و وعدى الحق و أنا لا اُخلف المیعاد و إنّما امرت بعبدی هذا إلى النار لتشفعی فیه فاشفعک لیتبین لملائکتی و أنبیائی و رسلی و أهل الموقف موقفک منی و مکانتک عندی فمن قرأت بین عینیه مؤمناً فجذبت بیده و أدخلته الجنة.
امام باقر علیهالسلام فرمودند: در روز قیامت حضرت فاطمه علیهاالسلام بر در جهنم توقفى دارند. روى پیشانى هرکس نوشته شده است که مؤمن است یا کافر. در این هنگام به یکى از دوستان خطاکار حضرت فاطمه علیهاالسلام، فرمان مىدهند به طرف جهنم برو. فاطمهى زهراء علیهاالسلام روى پیشانى او را مىخواند: (بر روى پیشانى او نوشته شده است) «دوستدار زهراء».
«فاطمهى زهراء علیهاالسلام به درگاه خداوند عرضه مىدارد: خدایا! پروردگارا! نام مرا «فاطمه» نهادى و فرمودى: «به خاطر تو، دوستدارانت و دوستداران فرزندانت را از آتش جهنم رهایى مىبخشم.» وعدهى تو همیشه حق بوده و هیچگاه خلاف وعدهى خود عمل نکردهاى.
«خداوند متعال مىفرماید: فاطمه جان! چنین است که مىگویى. من تو را فاطمه نام نهادم و هرکس که تو را دوست بدارد، یا فرزندان تو را دوست بدارد، او را از آتش جهنم رهایى مىبخشم، وعدهى من راست است و من خلاف وعدهى خود عمل نمىکنم. من این بندهام را به طرف جهنم فرستادم تا تو او را شفاعت کنى و فرشتگان و پیامبران من و هرکس در محشر است مقام تو را پیش من ببینند. هرکس را که مؤمن (و عاشق) یافتى دستش را بگیر و داخل بهشت نما.» (5) خلایق از معرفت فاطمه عاجزند.
قال الصادق علیهالسلام:
«إنا أنزلناه فى لیلة القدر، اللیلة، فاطمة والقدر، اللَّه. فمن عرف فاطمة حق معرفتها، فقد أدرک لیلة القدر و إنّما سمیت «فاطمة» لأنّ الخلق فطموا عن معرفتها،
امام صادق علیهالسلام درباره آیهى کریمه «إنّا أنزلناه فى لیلة القدر» فرمود:مراد از «لیلة» فاطمه است. مراد از «قدر» خداوند است، پس هرکس مادرم فاطمهى زهرا علیهاالسلام را آنگونه که باید، بشناسد، شب قدر را درک کرده است. مادرم «فاطمه» نامیده شد، زیرا خلایق از معرفت او عاجزند.» (6)
فاطمه مشتق از فاطر است.
قال النبى صلى اللَّه علیه و آله لفاطمة علیهاالسلام.
«شق اللَّه لک یا فاطمة! إسماً من أسمائه، فهو «الفاطر» و أنت «فاطمة.»
پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله به حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند: اى فاطمهى من!
خداوند براى تو اسمى از اسامى خود برگرفته است. (7) خداوند «فاطر» است و نام تو را «فاطمه» گذاشته است.» (8)
نام فاطمه برگرفته از نام خداوند
«هذه «فاطمة» و أنا فاطر السماوات والأرضین فاطم، أعدائی عن رحمتی یوم فصل قضائی و فاطم أولیائی عمّا یعتریهم و یشینهم فشققت لها إسماء من إسمی، من فاطر زمین و آسمان هستم (یعنى خالق آسمان و زمین هستم.) و در روز قیامت دشمنان خود را از رحمتم محروم مىگردانم و اولیاى خود را، از هر چه آنها را مىآزارد و ناپسند دارند، جدا نمودهام، پس نام «فاطمه» را از نام خود مشتق نمودم. (9)
منبع مطالب:
مرکز اطلاع رسانی آل بیت (ع)
1- سید جعفر شهیدى، زندگانى فاطمهى زهرا علیهاالسلام، ص 34.
2- بحارالانوار، ج 43، ص 13، ر 9 از عللالشرایع.
3- فاطمه الزهراء من المهد إلى اللحد، ص 71 از مقتل الحسین خوارزمى، ص 65 و مناقب ترمذى.
4- فاطمة الزهراء من المهد إلى اللحد، ص 70.
5- بحارالانوار، ج 8، ص 50، ر 58 از عللالشرایع.
6- بحارالانوار، ج 43، ص 65 ر 58 از تفسیر فرات بن ابراهیم.
7- اشتقاق بر سه قسم است. 1- صغیر 2- کبیر 3- اکبر، اشتقاق صغیر آن است که مشتق مشتمل بر حروف مشتق منه باشد و ترتیب حروف نیز در آن رعایت شده باشد، مانند یضرب و ضارب و مضروب که از «ضرب» مشتق مىشود. اگر در اشتقاق، مشتق مشتمل بر حروف مشتق منه باشد، لکن ترتیب حروف ملحوظ نباشد، آن را «اشتقاق کبیر» گویند، مانند جذب و جبذ، حمد و مدح، غرد و رغد. اگر در اشتقاق مشتق مشتمل بر بعض حروف مشتق منه باشد و در معنى چنان مناسبتى داشته باشد که صلاحیت رجوع معنا به سوى آن باشد، آن را «اشتقاق اکبر» گویند، مانند: ثلم و ثلب، قصم و فصم، خضم و هضم، حزوجز، فطر و فطم، نبع و نیع، نزح و نزف. لفظ فطر به معناى شق و ابتداء و انشاء و امثال اینها آمده است و فطم به معناى فصل و قطع و منع آمده و هر یک مستلزم دیگرى هستند، پس اشتقاق فاطمه از فاطر، اشتقاق اکبر است. شاید اشاره باشد به اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام مظهر صفت فاطریت حق جل و علا و متادب به آداب اللَّه و متخلق به اخلاق اللَّه مى باشد (با قدرى تلخیص و تصرف از جنه العاصمه، ص 49.)
8- بحارالانوار، ج 43، ص 15.
9- بحارالانوار، ج 26، ص 326، ر 10. از تفسیر الإمام العسکرى
ولادت حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) مبارك باد.
وقتی به کلاس قدم می گذارد، بهار با نسیم نفس هایش می شکفد و گل و لبخند و زمزمه، فضا را پر می کند. با او آسمان می بارد، چشمه می جوشد، نسیم می وزد و آفتاب سفره مهربان خویش را می گشاید. از خانه تا مدرسه، با هر گام، بهشت نزدیک تر می شود. نگاهش خانه مهربانی است و قلبش مهربان تر از آب. دل ها را به طراوت و پاکی و پاکیزگی می خواند. دست های گرم و صمیمی اش، مشق عشق می نویسد. سرانگشت او افق های روشن فردا را نشان می دهد واشاراتش، آن سوی پرده های خاک و ملکوت پاک خدا را. وسعت شفاف قلب ها، قلمرو اوست و کشتزار جان دانش آموزان تفرّجگاه خرمی او.
رسالت راستین معلم و رسالت پاک انبیاست. معلم، آنگاه که جز انسان سازی و کمال بخشیدن هدفی ندارد، همسایه انبیاست. رسول راستی و درستی و سفیر صداقت و سرفرازی است. معلم کسی است که تشنگان معرفت و دانش را به آب حیات می رساند. خدا معلم است و 124 هزار رسول. همه اولیا و پاکان و برگزیدگان، که قله های آفتابی و دور دست های روشن را فرا چشم انسان می نشانند. معلم اند اگر ما قدردان معلم نباشیم، خوبی، زیبایی، عظمت و فضیلت رانادیده گرفته ایم.
ملا احمد نراقی از علمای به نام شیعه، در گفتاری در باب مقام معلم می گوید: معلم باید قصدش از آموختن، قرب به خدا و ارشاد و رسیدن به ثواب باشد؛ نه جاه و ریاست و شهرت.معلم باید نسبت به شاگرد مهربان باشد و پیوسته او را اندرز دهد و اندازه فهم شاگرد را در تدریس رعایت کند و با او با او باملایمت سخن گوید و درشتی نکند. چیزی که خلاف واقع است تدریس نکند. در آموختن نباید مضایقه کند و بخل بورزد و باید مطالبی را که شاگرد قادر به درک آن نیست بدو نیاموزد.
امام خمینی(ره) کلید سعادت و شقاوت جامعه را دردست معلمان دانسته، در این باره چنین می گویند: معلم اوّل خدای تبارک و تعالی است که اخراج می کند مردم را از ظلمات به نور و به وسیله انبیا و وحی مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به کمال؛ دعوت می کند به عشق؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است. دنبال او انبیا هستند که همان مکتب الهی را نشر می دهند. آنها هم شغلشان این است که انسان را تربیت کنند تا از مقام حیوانیت بالا برود و به مقام انسانیت برسد. همه سعادت ها و همه شقاوت ها انگیزه اش از مدرسه هاست و کلیدش [در] دست معلمین است. این معلمان هستند که می توانند استقلال مملکت را حفظ کنند. اگر در تربیت اعوجاج باشد مملکت از دست می رود.
روز معلم
تعليم و تعلم از شئون الهي است و خداوند، اين موهبت را به پيامبران و اولياي پاک خويش ارزاني کرده است تا مسير هدايت را به بشر بياموزند و چنين شد که تعليم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرينش درآمد.
انسان نيز با پذيرش اين مسئوليت، نام خويش را در اين گروه و در قالب واژه مقدس �معلم� ثبت کرده است. معلم، ايمان را بر لوح جان و ضميرهاي پاک حک مي کند و نداي فطرت را به گوش همه مي رساند. همچنين سياهي جهل را از دل ها مي زدايد و زلال دانايي را در روان بشر جاري مي سازد.
دغدغه معلم هميشه اين است که حيات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انساني بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دين، همت اساسي آدمي باشد و هيچ بيگانه اي را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشي دين و ميهن فراهم نيايد.
در اين مسير خطير، بزرگاني گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان مي درخشد. علامه شهيد استاد مرتضي مطهري (رحمته الله) از همين طايفه مقدس است که در سنگر تعليم و تعلم، به قله هاي رفيعي دست يافت تا آنجا که معمار انقلاب اسلامي ـ که خود معلمي بزرگ است ـ همه آثارش را مفيد مي داند و بهره برداري از آنها را سفارش مي کند …
روز معلم را به تمامي معلمين راستين تبريك مي گويم.
یاس بوی مهربانی می دهد
عطر دوران جوانی می دهد
یاس ها یادآور پروانه اند
یاس ها پیغمبران خانه اند
یاس ما را رو به پاكی می برد
رو به عشقی اشتراكی می برد
یاس در هر جا نوید آشتی ست
یاس دامان سپید آشتی ست
…
یاس یك شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یك سحر مهمان ماست
بعد روی صبح، پرپر می شود
راهی شب های دیگر می شود
یاس مثل عطر پاك نیّـت است
یاس استنشاق معصومیّـت است
یاس را آیینه ها رو كرده اند
یاس را پیغمبران بو كرده اند
یاس بوی حوض كوثر می دهد
عطر اخلاق پیمبر می دهد
حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانه های اشكش از الماس بود