خادم الشهداء

اللهم ارزقنا شهادت في سبيلك
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شهادت سردار رشید اسلام حمید باکری

16 اسفند 1390 توسط خادم الشهداء

در آذر سال 1334 در شهرستان اروميه چشم به جهان گشود . در سن دو سالگي مادرش را در يك حادثه تصادف از دست داد و با خانواده‌اش پيش عمه‌اش زندگي كرد و در اصل عمه‌اش نقش مادر را براي او بازي مي‌كرد‌.     دوران دبستان و سيكل و اول دبيرستان را در كارخانه قند اروميه و بقيه تحصيلاتش را در دبيرستان فردوسي اروميه به پايان رساند. در دوران مدرسه‌اش ساواك برادر بزرگترش را به شهادت رساند‌. به همين علت از جانب پدر براي فعاليت‌هاي سياسي محدوديت داشت‌.
بعد از پايان دوران خدمت سربازي در شهر تبريز با برادرش مهدي فعاليت موثر خود را عليه رژيم آغاز كرد و خود سازي و تزكيه نفس شهيد نيز بيشتر از اين دوران به بعد بوده است
.
در سال 1355 ظاهراُ بعنوان تحصيل به خارج از كشور سفر مي‌كند ، ابتداء به تركيه و از تركيه جهت گذراندن دوره چريكي عازم سوريه ميشود و بعد به آلمان رفته و در دانشگاه اسم نويسي كرده و فقط يك هفته در كلاس درس حاضر ميشود و با هجرت امام«مد ظله العالي»به پاريس عازم پاريس ميشود و از آنجا هم جهت آوردن اسلحه به سوريه مي‌رود و با پيروزي انقلاب اسلامي به ايران مراجعت، جهت پاسداري از دستاوردهاي انقلاب اسلامي در مراكز نظامي مشغول فعاليت مي‌شود و با تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در سال 57 به عضويت سپاه درآمده و به عنوان فرمانده عمليات با عناصر دست‌نشانده امپرياليسم شرق و غرب كه در گروهكها و احزابي كه بلافاصله بعد از پيروزي انقلاب شروع به فعاليت كرده بودند به مبارزه مي‌پردازد .         

در عمليات پاكسازي منطقه سرو و آزادسازي مهاباد ، پيرانشهر و بانه نقش مهم و اساسي داشته و در آزاد سازي سنندج با همكاري فرمانده عملياتي منطقه با استفاده از طرحهاي چريكي كمر ضد انقلاب وابسته و ملحد را در منطقه شكسته و باعث گرديد كه سنندج پس از مدتها آزاد گردد .  
شهيد با فرمان امام مبني بر تشكيل ارتش بيست ميليوني مسئول تشكيل و سازماندهي بسيج اروميه شد ودر اين مورد نقش فعالانه و موثري ايفا نمود . هميشه از بسيجي‌ ها و از قدرت الهي آنها سخن مي گفت . با شروع جنگ تحميلي جهت مبارزه با بعثيون كافر به جبهه آبادان شتافت و دو ماه بعد مراجعت نمود .    
مدتي در شهرداري بصورت افتخاري در سمت مسئول بازرسي مشغول خدمت گرديد و چون كار اداري نتوانست روح بزرگ او را آرام كند مجدداً عازم جبهه آبادان شد و فرماندهي خط مقدم ايستگاه 7 آبادان را بعهده گرفته و به سازماندهي نيروهاي مردمي پرداخت . وي در زمره خاطراتش كه از بسيجيها صحبت مي‌كرد مي‌گفت كه دو سه تا نوجوان بودند هر قدر اصرار كرديم كه پشت جبهه كار كنند قبول نكردند و شروع كردند به گريه كردن كه بايد ما در خط مقدم باشيم و مي‌گفت:اينها به انسان نيرو مي دهند و باعث تقويت ايمان در آدمي مي‌شوند.    
بعد از بازگشت مرتب از مزاياي جنگ كه بقول امام اين جنگ يك نعمت است كه فرزندان اينمملكت را الهي كرده و آنها را از زندگي دنيايي به معنويت كشانده است . حميد براي مدتي از سوي جهاد سازندگي مسئوليت پاكسازي مناطق آزاد شده كردنشين در منطقه سرو را عهده دار گرديد كه در آن شرايط كمتر كسي مي‌توانست چنان مسئوليتي را بپذيرد . سپس بعنوان مسئول كميته برنامه ريزي جهاد استان تعييين شد و چون در هر حال جنگ را مسئله اصلي مي‌دانست و مي‌انديشيد كه در جبهه مفيدتر است حضور دائمي‌اش را در جبهه هاي نبرد با صدام متجاوز از عمليات فتح‌المبين شروع نمود ، در عمليات بيت‌المقدس فرمانده گردان تيپ نجف اشرف بود و با تلاشي كه نمود نقش موثري در گشودن دژهاي مستحكم صداميان در ورود به خرمشهر را داشت و بالا‌خره با لشكر اسلام پيروزمندانه وارد خرمشهر شد و بعد از عمليات رمضان براي فعاليت دائمي در سپاه پاسدارن مصمم گرديد.      
در عمليات موفقيت‌آميز «مسلم‌بن‌عقيل» بعنوان مسئول خط تيپ عاشورا استقامتش در ارتفاعات سومار يادآور صبوري و شجاعت ياران امام حسين (علیه السلام) بود كه چندين بار خودش در جنگ تن به تن و پرتاب نارنجك دستي به صداميان شركت نمود و از ناحيه دست مجروح شد و بر حسب شايستگي كه كسب نمود از طرف فرماندهي كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عنوان فرمانده تيپ حضرت ابو‌الفضل (علیه السلام) منصوب گرديد .
بعد از عمليات والفجر مقدماتي بعنوان معاون لشكر 31 عاشورا راه مولايش حسين بن علي (علیه السلام)را ادامه داد استقامت و تدابيرش در مقابل صداميان هميشه براي يارانش الگو بود شركت در عملياتهاي والفجر 1 و2 و4 از افتخاراتش بود كه هميشه دوش بدوش برادران رزمنده بسيجي‌اش در خطوط اول حمله شركت داشت و با خونسردي زيادي كه داشت هميشه فرماندهان زير دستش را به استقامت و تحمل شدايد صحنه هاي نبرد ترغيب مينمود و به آنها ياد مي‌داد كه چگونه با دست خالي از امكانات مادي در مقابل دشمن كه سراپا پوشيده از زره و پيشرفته ترين امكانات جنگي عصر حاضر مي‌باشد فقط بااتكاء به ايمان و روش حسيني بايد جنگيد
.
در والفجر يك از ناحيه پا و پشت زخمي و بستري گشت كه پايش را از ناحيه زانو عمل جراحي كردند . اطرافيانش متوجه بودند كه از درد پا در رنج است ولي هيچوقت اين را به زبان نياورد و بالا‌خره در عمليات فاتحانه خيبر با اولين گروه پيشتاز كه قبل از شروع عمليات بايستي مخفيانه در عمق دشمن پياده مي‌شدند و مراكز حساس نظامي را به تصرف در مي‌آوردند و كنترل منطقه را در دست مي‌داشتند عاعزم گرديد و در ساعت 11 شب چهارشنبه 3 اسفند 62 شروع عمليات خيبر بود كه با بي سيم خبر تصرف پل مجنون (كه به افتخارش پل حميد ناميده شد)در عمق 60 كيلومتري عراق را اطلاع داد . پلي كه با تصرف كردن آن دشمن متجاوز قادر نشد نيروههاي موجود در جزاير را فراري دهد و يا نيروي كمكي براي آنها بفرستد در نتيجه تمام نيروههايش در جزاير كشته يا اسير شدند و اين عمل قهرمانانه فرمانده و بسيجي‌هاي شجاعش ضمانتي در موفقيت اين قسمت از عمليات بود و عاقبت با دو روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نيروههاي زرهي دشمن فقط با نارنجك و آرپي جي و كلاش ولي با قلبي پر از ايمان و عشق به شهادت خودش و يارانش در حفظ آن پل مهم جنگيدند و در همان جا به لقاء‌ الله پيوسته و به آرزوي ديرينه‌اش ديدار سرور شهيدان امام حسين (علیه السلام) نايل آمد.

به جاست ياد شود از يار باوفايش شهيد مرتضي ياغچيان معاون ديگر لشكر عاشورا مه ادامه دهنده راه حميد بود و بعد از شهادت حميد سنگر او را پر كرد و عاقبت او هم بعد از دو روز مقاومت در سنگر حميد بشهادت رسيد .
روحش شاد و يادش گرامي باد او هم از رزمندگان امام حسين (علیه السلام) بارها در عمليات زخمي شده و رشادتها نشان داده بود و شايد بخاطد علاقه زيادي كه اين دو برادر بهم داشتند و پشتيبان هم در صحنه هاي نبرد بودند در يك سنگر بشهادت رسيدند و ياد آور شجاعت و شهامت و استقاما حسين گونه در صحنه هاي نبرد حق عليه باطل شدند.        

شهيد حميد باكري در اين چند سال اخير لحظه‌اي‎آرامش نداشت دائماً در تلاش بود و چنانچه در وصيتنامه‌اش هم قيد كرده معتقد به كسب روزي از راه ساده نبود ، از نمونه‌ بارز يك انسان متقي بور و صفاتيكه در اول سوره مباركه بقره و نيز حضرت علي (علیه السلام) در خطبه همام در مورد متقين فرموده‌اند در او عينيت مي‌يافت .



پي نوشت و منابع

1.پایگاه اطلاع رسانی ساجد (سایت اطلاعات جامع دفاع مقدس)

2.پایگاه اینترنتی شهیدان

3.موسسه حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لشگر31 مکانیزه عاشورا

 2 نظر

عمليات خيبر

16 اسفند 1390 توسط خادم الشهداء

پس از عمليات رمضان، دو منطقه رملي فكه و منطقه آب گرفته هور براي نبرد با ماشين جنگي عراق مد نظر قرار گرفت. به همين روي، عمليات والفجر مقدماتي در فكه و خيبر در هور طرح ريزي شده و به اجرا درآمد.

طي دوره تعقيب متجاوز كه از تير ماه 1361 آغاز شده بود، يكي از تدابير مهم، بدستگرفتن ابتكار عمل بود و بر همين اساس فرماندهان ايراني در تلاش براي شناسايي نقاط ضعف دشمن برآمدند. يكي از نتايج اين تلاش، شناسايي منطقه هورالهويزه و انتخاب اين آبگرفتگي گسترده براي ضربه زدن به قواي دشمن بود. به همين منظور، قرارگاه نوحعليه السلام سپاه پاسداران براي انجام نخستين عمليات بزرگ آبي- خاكي ايران تشكيل شد.

عمليات خيبر با 220گردان سپاه پاسداران در هورالهويزه و جزاير مجنون و 63گردان از ارتش در پاسگاه زيد با سازماندهي قرارگاههاي عملياتي نجف و كربلا و پشتيباني قرارگاه نوحعليه السلام در ساعت 21:30 روز 3اسفند ماه 1362 و با رمز يا رسول اللهصلي الله عليه و آله آغاز شد.

هور منطقه هم سطح با دريا است. در برخي نقاط سطح آب دو تا سه متر بالاتر از سطح دريا مي باشد. اين گونه مناطق در مسير رودخانه هاي دائمي و فصلي بوجود مي آيند. منطقه عملياتي خيبر در شرق رودخانه دجله و درون هورالعظيم واقع شده بود و از شمال به العزيز و از جنوب به القرنه، طلائيه و يك محور در پاسگاه زيد در محدوده اي به گستره 100كيلومتر مربع مي رسيد. در داخل اين گستره دو جزيره مجنون، دكل هاي فشار قوي برق، دكل هاي تقويتي راديو و تلويزيون، تا سيسات و كارخانه هاي كاغذسازي و چاه هاي نفت عراق قرار داشت. همچنين در حاشيه دجله حدود پنجاه روستا وجود داشت كه در هنگام عمليات خيبر همگي خالي از سكنه غير نظامي بود.

قرار بود كه نيروهاي عمل كننده با عبور و پيشروي در هور، بصره را از سمت شمال تهديد كنند. البته پيش از در نظر گرفتن و رسيدن به چنين اهدافي، چند عمليات انحرافي و فريب، از جمله تحرير القدس در بلندي هاي شرقي دربنديخان عراق، والفجر5 در منطقه كوهستاني چنگوله و والفجر6 در منطقه چزابه به اجرا درآمده بود.

سازماندهي رزمي نيروهاي عمل كننده ايران در اين عمليات شكل تازه اي به خود گرفت، به اين ترتيب كه نيروي زميني ارتش با يگانهاي تحت امر خود و با استعداد دو لشكر پياده، 2لشكر زرهي و 1تيپ هوابرد از محور زيد و نيروهاي سپاه پاسداران با 2لشكر پياده و 1تيپ زرهي در همين محور و 9لشكر، و 6تيپ پياده و 3تيپ زرهي از هور و طلائيه در محور اصلي وارد عمل شدند. علاوه بر اين، سپاه در اين محور عمليات فريب خود را با 5تيپ و 1لشكر به انجام رساند.

در مرحله نخست، عمليات بطور همزمان از سراسر محورها آغاز شد و پيشروي با سرعت عمل و غافلگيري دشمن همراه بود. هرچند در محور زيد پيشروي چنداني ميسر نشد، اما در محور هور كه خود به چهار محور فرعي العزيز، القرنه، جزاير مجنون و طلائيه تقسيم مي شد، بيشتر اهداف حاصل شد. اين پيشروي آن چنان قوي بود كه در روز چهارم گروهي از رزمندگان به شهر القرنه پا گذاشتند و مردم شيعه نشين با قرباني كردن گوسفند به پيشواز آنان آمدند.

در محور شمالي عمليات(العزيز) رزمندگان توانستند خود را به رودخانه دجله رسانده و تردد خودروهاي راه بصره- بغداد را قطع كنند. دو جزيره مجنون نيز به راحتي دور خورده و به دست قواي ايراني افتاد. از نكات ويژه و برجسته اين عمليات پرواز چرخبال هاي ايراني بر فراز دو جزيره مجنون بود.

در مرحله دوم محور جزاير مجنون و طلائيه به منظور الحاق و پيشروي به سمت نشوه در نظر گرفته شد، اما بنا به عللي پيشروي صورت نگرفت و دشمن بطور گسترده اي به استفاده از انواع بمبهاي شيميايي پرداخت.

با توجه با اينكه در اين عمليات آبي- خاكي كوتاه ترين فاصله از خط مقدم خودي تا خشكي 13كيلومتر بود، امكان پشتيباني زميني و بهره گيري از يگان تازه تاسيس شده نيروي دريايي سپاه وجود نداشته و تلاش هوانيروز هم پاسخگوي نيازمندي هاي نيروهاي خط شكن و پدافندي نبود و با وجود استفاده عراق از مواد شيميايي و پاتك هاي فراوان، تنها دو جزيره مجنون حفظ و تثبيت شدند، ضمن آنكه محمد ابراهيم همت لشكر 27محمد رسول اللهصل الله عليه و آله سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در جريان دفع پاتك دشمن به جزاير مجنون به شهادت رسيد.

در مرحله سوم عمليات كه بيشتر به منظور دفع فشارهاي دشمن به جزاير مجنون جنوبي به اجرا درآمد، طي 72ساعت پاتك، نيروهاي عراق نزديك به 1ميليون گلوله توپ و خمپاره شليك كردند كه نشان از حساسيت و تمركز قواي دشمن بر اين مناطق بود.

در نتيجه 3ه مرحله عمليات خيبر بيش از 23يگان دشمن از 20تا 100درصد متلاشي گرديده گرديده و تعداد 16140تن از نيروهاي دشمن كشته، زخمي اسير شدند كه در ميان اسرا علاوه بر افسران درجه داران و سربازان جيش الشعبي عراق، تعدادي غير نظامي از كشورهاي مصر، سودان، مراكش و سومالي نيز وجود داشتند. افزون بر اين، 330دستگاه تانك و نفربر، 6فروند هواپيما، 9فروند چرخبال و 200دستگاه خودرو و شمار زيادي از انواع سلاح هاي سبك و سنگين دشمن منهدم گرديد.

در مجموع اين عمليات در منطقه اي به وسعت 1180كيلومتر انجام شد كه جزاير مجنون به مساحت 160كيلومتر مربع همراه با 50حلقه چاه نفت و چندين روستا از جمله مناطق آزاد شده در اين عمليات مي باشند.

در ميان غنائم بدست آمده از دشمن علاوه بر دستيابي به چاه هاي نفت منطقه با ذخيره ميليون ها بشكه نفت، 42تانك و نفربر زرهي، 250خودرو، 19عراده توپ صحرايي(دور برد)، 30عراده توپ ضد هوايي و 120دستگاه مهندسي به چشم مي خورد. در ابتكار شناسايي و برنامه ريزي براي اين عمليات مي توان از شهيد حسن باقري قبل از شهادت در شناسايي هور و ادامه آن توسط علي هاشمي نام برد.

در اين عمليات حميد باكري و تقي ياغچيان به شهادت رسيدند.

 

نام عمليات: خيبر

زمان اجرا: 3/12/1362

تلفات دشمن(كشته، زخمي و اسير): 16140 نفر

رمز عمليات: يارسول اللهصلي الله عليه و آله

مكان اجرا: هورالهويزه- جبهه جنوبي جنگ

ارگان عمل كننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در جزيره مجنون و هورالهويزه و ارتش جمهوري اسلامي ايران در پاسگاه زيد

اهداف عمليات: ادامه تاكتيك تعقيب متجاوز، ضربه زدن به ماشين جنگي دشمن و به كارگيري ابتكار عمل و تهديد جاده بغداد- بصره و تصرف و تامين جزاير مجنون و بخشي از هورالهويزه



پي نوشت و منابع

1.کارنامه عملیاتهای سپاهیان اسلام در هشت سال دفاع مقدس

 2 نظر

سوم اسفندماه

16 اسفند 1390 توسط خادم الشهداء


كودتاي انگليسي رضاخان


 
انگليسي‏ها پس از جنگ جهاني اول به اين نتيجه رسيدند كه جهت دستيابي بيشتر به منابع ايران، به ناچار بايد كودتايي در ايران انجام دهند تا حكومت سرسپرده‏اي را بر سر كار آورند.
در اين راستا آنان دو مهره وابسته سياسي و نظامي نياز داشتند كه از اين ميان سيدضياءالدين طباطبايي را به عنوان چهره سياسي، و رضاخان پهلوي را به عنوان چهره نظامي برگزيدند. قبل از كودتا، رضاخان توافق كرد كه پس از فتح تهران توسط نيروهاي قزاق، مقام نخست‏وزيري به سيدضياءالدين سپرده شود.
سرانجام در اوايل اسفند 1299ش، قواي قزاق به فرماندهي رضا خان از قزوين به سوي تهران حركت كردند و بدون هيچگونه مشكل جدي، در سوم اسفند، تهران را تصرف نمودند. احمدشاه قاجار از روي ترس و ناچاري، بدون هيچ واكنش جدي، رضاخان را به عنوان فرمانده كل قوا و همدست وي، سيدضياءالدين طباطبايي را به سمت نخست وزيري منصوب كرد. در اين ميان رضاخان به دليل فرمانبرداري از دولت انگليس و نيز سركوب جنبش‏هاي آزادي‏خواهانه مردم ايران، به عنوان عاملي جهت تمركز قدرت در كشور و حفظ منافع نامشروع انگليس، مورد حمايت شديد اين كشور بود. چهار سال بعد، رضاخان به پادشاهي ايران رسيد و تا سال 1320، مستبدانه از منافع انگليس در ايران حمايت و حراست كرد. اما در جريان جنگ جهاني دوم، به دليل گرايش رضاخان به آلمان، انگليس وي را از پادشاهي خلع و تبعيد كرد. رضا خان میرپنج فرزند عباسقلی خان سواد کوهی معروف به “داداش بیک” در 22 سالگی به سلک نیروهای قزاق در آمد ودر این مسیر پیشرفت کرد.

او در بیست سال آینده دوره های مختلف نظامی را تا فرماندهی هنگ قزاقخانه (آتریاد) همدان طی کرد. در سوم اسفند سال 1299 هجری شمسی واحدهای قزاق مقیم قزوین به فرماندهی رضاخان میر پنج وارد تهران شدند. کودتای سوم اسفند 1299 با توجه به تاثیرات فراوان آن بر حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران واقعه ای مهم و در خور توجه است. انگلیسی ها برای اجرای نقشه ای که کشیده بودند به دو چهره سیاسی و نظامی احتیاج داشتند و سرانجام در این میان سید ضیاء الدین طباطبایی مدیر روزنامه رعد و رضاخان میرپنج را برای این کار برگزیدند. رضاخان سوادکوهی که چند سال قبل توسط اردشیر جی به عوامل انگلستان ملحق شده بود به عنوان عامل نظامی کودتا به ژنرال “آیرون ساید” معرفی شد. در این میان با کمک بانک شاهنشاهی و همکاری نظامی کلنل اسمایس، کاظم خان سیاح مسعود خان کیهان، قوای نظامی و قزاق سازماندهی شده و شرایط برای انجام کودتا و اشغال تهران فراهم شد. رضا خان در بهمن ماه همان سال در ملاقاتی با آیرون ساید توافق کرده بود که پس از فتح تهران توسط نیروهای قزاق مقام نخست وزیری به سید ضیاء الدین طباطبایی سپرده شود. برای اینکه رضا خان اطمینان حاصل کند که در تصرف تهران مشکلاتی وجود نخواهد داشت ژنرال انگلیسی به او اعلام کرد که احمد شاه در جریان این اقدام قرار دارد و نورمن سفیر انگلستان در تهران مشکلات احتمالی را مرتفع خواهد کرد.

سرانجام در شب سوم اسفند 1299 کودتاچیان وارد تهران شده و نقاط حساس شهر را به اشغال خود درآوردند. با فتح تهران حکومت به دست کودتاچیان افتاد. فردای همان روز سید ضیاء‏الدین طیاطبایی به عنوان نخست وزیر رسما زمام امور را در دست گرفت. پست حساس وزارت جنگ با اندکی کشمکش در اختیار رضاخان سردار سپه قرارگرفت. پس از آن احمدشاه قاجار حکم ریاست الوزرایی سید ضیاءالدین طباطبایی یزدی و سرداری سپه ژنرال رضاخان را صادر کرد. سید ضیاء الدین پس از دست گرفتن قدرت بسیاری از شخصیت های سیاسی را دستگیر و به زندان افکند. از جمله این شخصیت ها آیت الله مدرس بود. سید ضیاء الدین چند روز پس از کودتا به حضور احمد شاه رفت و شاه که نسبت به جان خود به شدت بیم داشت وی را به عنوان نخست وزیر کابینه جدید معرفی نمود. کابینه سید ضیاء عملا وظیفه یک محلل برای ورود کابینه رضا خان را ایفا نمود. پس از چندی مقام وزارت جنگ نیز به رضاخان واگذار شد. به این ترتیب با حمایت انگلیسی ها، وی یک به یک پله های ترقی را پیمود و به تدریج به محکم کردن مواضع خود مشغول شد. اما در این مسیر رضا خان با حضور مبارزانی چون سید حسن مدرس نمی توانست به جولان گسترده بپردازد. در دوره چهارم مجلس، رضاخان که در مقام وزارت جنگ بود، کوشید امور دفاعى و اقتصادى را هم در اختیار گیرد. مدرس در دوازدهم مهر 1301، در جلسه 148 دوره چهارم مجلس، نطقى علیه رضاخان ایراد کرد و بر برکناری او تاکید نمود. طرح موهوم جمهورى خواهى نیرنگ دیگر رضاخان بود که مدرس آن را ضد استقلال و هویت ایران و رهاورد تصمیم انگلستان براى تمرکز قدرت در شخص رضاخان خواند و در جهت نابودى‏اش گام برداشت. سرانجام گروهى از نمایندگان وابسته، به نیرنگ روى آوردند، مدرس را به بهانه آشتى با رضاخان در منزل قوام السلطنه نگاه داشتند و در غیاب وى سردار سپه با 92 راى مثبت مجلسیان قدرت را به دست گرفت.

 

 

 

 1 نظر

(حرف دل) كربلا رفتي ؟؟!!!....

13 آذر 1390 توسط خادم الشهداء

تا حالا كربلا رفتي ؟؟!! اگه نرفتي امشب بهترين فرصته براي گرفتن برات كربلا. آخه امشب شب اباالفضل العباس، شب آقاي خوبي ها، شب تاسوعاست. يادش بخير دو سال قبل تو چنين شبي بود كه خيلي دلم شكست از دوري كربلا. يه صفايي داشت حرف زدن با حضرت عباس عليه السلام. بعد از تموم شدن مراسم يه حال خيلي عجيبي داشتم، مطمئن بودم كه آقا يه چيزي بهم داده ولي نميدونستم چيه. خيلي حال قشنگي بود. چند ماه بعدش بود كه فهميدم چي بهم دادن. برات كربلا رو بهم داده بودن اون شب. وقتي به خودم نگاه ميكردم تا لحظه اي كه گنبد اباالفضل العباس عليه السلام رو نديدم باور نكردم كه لياقت پيدا كردم كه برم به حرم باصفاي علمدار كربلا. اگه بدوني، اگه بدوني چه صفايي داره…………..
عجب صفايي داره ضريح خوشگلت آقام اباالفضل
                                                شور و نوايي داره ضريح خوشگلت آقام اباالفضل

روزاي بعد با كربلا در خدمتيم. ياعلي

 نظر دهید »

هل من ناصر ينصرني

07 آذر 1390 توسط خادم الشهداء

حسينا ! اماما ! هر چند ما عاشورائيان قرن پانزدهم قمري در كربلا نبوديم تا به نداي «هل من ناصر ينصرني» تو پاسخ گوييم و حق را ياري كنيم ، اما حسينا ! ما مي دانيم كه تاريخ بر محور تو و عاشورا و كربلايت مي گردد و زمان از آن مي گذرد تا ياران تو را از صلب پدران و رحم مادرانشان بيرون كشد و همه آنان را در زير علم خونخواهي تو گرد آورد و آنان را وارث زمين گرداند و اينچنين همه تاريخ روزي بيش نيست و آن روز عاشوراي توست.
                                                            سيد شهيدان اهل قلم ، سيد مرتضي آويني 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

خادم الشهداء

شهادت را جز به اهل درد نمی دهند و ما هنوز غافلانه شهادتی بی درد می طلبیم …
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • سوم اسفند ماه
  • چهارم اسفند ماه
  • پنجم اسفند ماه
  • هشتم اسفند ماه
  • ربیع الانام
  • دفاع مقدس
  • خودمونی
  • حدیث

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

كربلا

اللهم ارزقنا........

آرشیوها

  • تیر 1396 (3)
  • خرداد 1395 (5)
  • خرداد 1391 (22)
  • اردیبهشت 1391 (6)
  • فروردین 1391 (5)
  • اسفند 1390 (7)
  • آذر 1390 (3)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس