خادم الشهداء

اللهم ارزقنا شهادت في سبيلك
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اندرزهای امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی

06 خرداد 1391 توسط خادم الشهداء

فرا رسيدن ماه نيايش و ولادت با سعادت امام محمد باقر(عليه السلام) بر تمامي مدافعين و خادمين مكتب اهل البيت (عليهم السلام) مباركباد.

 

كتاب‌هاى بسیاری سرشار از سخنان تابناك ‏حضرت باقر علیه السلام است. زیرا او شكافنده دانش، در خاندان رسالت بود. ولى ما در اینجا تنها به ذكر پرتوهایى از این انوار تابناك بسنده مى‏كنیم باشد كه خداوند دل‌هاى ما را بدانها روشنایى بخشد و حقیقت جان‌هایمان را به ما نشان دهد و ما را به ‏راه راست و استوار خود، رهنمون شود.

اینك با هم اندرزهاى حكیمانه امام باقر علیه السلام به یكى از اصحابش به‏ نام «جابر بن یزید جعفى» را از نظر مى‏گذرانیم که در واقع توصیه های امام به همه شیعیان می باشد:

«تو را به پنج چیز سفارش مى‏كنم:

- اگر مورد ستم واقع شدى تو ستم‏ مكن،

- اگر به تو خیانت شود تو خیانت مكن،

- اگر به تو دروغ گویند تو دروغ ‏مگو،

- اگر تو را ستودند شاد مشو،

- اگر نكوهشت كردند بى‌تابى مكن و در باره ‏آنچه در خصوص تو مى‏گویند بیندیش اگر آنچه درباره‏ات مى‏گویند در خودت‏ دیدى بدان كه سقوط تو از چشم بیناى خداوند عزو جل در هنگامى كه براى ‏كار درستى خشم كردى مصیبتى بزرگتر است برایت از این كه بیم دارى از چشم مردم بیفتى و اگر بر خلاف واقع گفته‏اند این خود ثوابى است كه بى‏رنج‏ آن را به دست آورده‏اى

بدان كه تو دوست و یار ما محسوب نخواهى شد تا چنان شوى كه اگر تمام ‏همشهریانت گرد آیند و یك زبان گویند كه تو مرد بدى هستى مایه اندوه تو نگردد و اگر همه گویند تو مرد نیكى هستى موجبات شادى تو فراهم نشود.

امّا همواره خودت را به قرآن عرضه كن كه اگر به راه قرآن مى‏روى و آنچه را كه او نخواسته تو نیز نمى‏خواهى و آنچه را كه خواسته، مى‏خواهى و از آنچه برحذر داشته مى‏ترسى پس استوار باش و مژده‏ات باد كه هر چه درباره تو گویند، تو را زیان نرساند و اگر از قرآن جدایى پس چرا بر خود مى‏بالى؟! به راستى مؤمن ‏سرسختانه مشغول جهاد با نفس است تا بر هوا و هوس نفس خویش غلبه‏ كند.

یك بار نفس را از كژى به راستى آرد و با خواهش او براى خدا مخالف ‏شود و بار دیگر هم نفس او را به زمین زند و پیرو خواهش او گردد و خدایش ‏دست گیرد و از جا بلند كند و از لغزشش بگذرد و متذكر شود و از خداى ‏بترسد توبه كند و معرفت و بنیائى‏اش افزون شود چرا كه ترسش از او بیشتر شده است و خداوند در این باره مى‏فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ(1) ؛ به راستى چون ایمان آورندگان را از شیطان وسوسه‏هایى به دل رسد، هماندم خدا را به یاد آرند و بى‌درنگ بصیرت یابند.»

«اى جابر روزىِ اندك را از سوى خدا براى خویشتن بسیار بدان كه از عهده ‏شكرش باید به درآیى و طاعت افزون خود را براى خود اندك انگار تا بدین‏ وسیله نفس را خوار دارى و خود را سزاوار گذشت گردانى.

شرّ موجود را از خود به وسیله دانش حاضر دفع كن و علم حاضر خود را با عمل خالصانه به ‏كار بند و در عمل خالص از غفلت بزرگ به نیك بیدارى و هشیار بودن كناره‏گیر و نیك بیدارى را با ترس صحیح از خداوند تحصیل كن و از آرایش‌هاى ‏نهانى به زندگى موجود دنیوى بر حذر باش و زیاده‌روی‌هاى هوا به رهنمایى ‏عقل محدود كن و هنگام غلبه هوا از علم راهنمایى و مدد جو و اعمال ‏خالصانه‏ات را براى روز قیامت ذخیره نگهدار و با انتخاب قناعت از زیاد حرص ورزیدن خوددارى نما .

و با كوتاه كردن آرزو، شیرینى زهد را به سوى‏ خدا جلب كن و طناب‌هاى آز را به سردى یأس و ناامیدى ببر .

و با خودشناسى ‏راه خودبینى را ببند و با تفویض صحیح امور به خداوند، به آسودگى برس و با فزون یاد كردن خداوند در خلوت‌ها به رقّت قلب دست یاب و با دوام اندوه، دل‏ را نورانى كن و با ترس راست و صادقانه، خود را از ابلیس حفظ كن.

مبادا به ‏امیدوارى دروغین دل خوش كنى كه این تو را در هراسى راست خواهد انداخت.

و مبادا در كارها امروز و فردا كنى كه‏ این دریایى ‏است كه نابودشوندگان در آن غرق خواهند شد.

و مبادا غفلت كنى كه این مایه سنگدلى و از آنچه در آن عذر و بهانه‏اى برایت نباشد بپرهیز كه پشیمان‌ها به دین پناه مى‏آورند و به پشیمانى بسیار و استغفار فراوان از گناهان گذشته‏ات باز گرد و با دعاى ‏خالصانه و راز و نیازهاى شبانه از رحمت و گذشت الهى برخوردار شو، و با بسیارى شكر، نعمت‌هاى بیشترى به سوى خود جلب كن، و با كشتن آز و طمع‏ در پى بقاى عزت و سرفرازى باش و این آز را با عزّت ناامیدى از میان بر و این عزّت ناامیدى را با بلند همتى به دست آر و كوتاه كردن آرزو را از دنیا توشه بردار.

و از هر فرصتى براى رسیدن به مقصود خویش سود جو و مبادا به ‏چیزى كه بدان اطمینان ندارى، اعتماد كنى.

بدان كه هیچ دانشى چون ‏سلامت جویى نیست و هیچ سلامتى همچون سلامت دل نیست و هیچ خردى ‏همچون مخالفت با هوا نیست و هیچ فقرى همچون فقر قلب نیست.

هیچ ‏ثروتى همانند بى‌نیازى دل و هیچ شناختى همچون خودشناسى نیست و هیچ‏ نعمتى مانند عافیت و هیچ عافیتى مثل یار شدن توفیق نیست و هیچ شرفى ‏همسنگ بلند همتى نیست و هیچ زهدى همگون با كوته آرزویى نیست و هیچ ‏عدالتى همانند انصاف و هیچ ستمى همچون موافقت با هوا و هوس و هیچ اطاعتى به مانند انجام فرایض نیست و هیچ مصیبتى همچون بى‏خردى و هیچ گناهى همانند كوچك شمردن گناهت و خشنودى از حالتى كه در آن هستی، نیست و هیچ فضیلتى همچون جهاد و هیچ جهادى همانند جهاد با هوا و هوس و هیچ نیرویى همچون نیروى جلوگیری از خشم ‏نیست و هیچ ذلّتى همچون ذلّت آز نیست و مبادا با وجود فرصت، بهره‌ورى را از دست دهى كه این عرصه‏اى است كه به اهل خود زیان مى‏رساند.

و نیز آن ‏حضرت فرمود: “سخن پاك را از هر كس كه مى‏گوید، فراگیرید اگر چه خود بدان عمل ‏نمى‏كند، زیرا خداوند مى‏فرماید: «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللهُ (2)؛ بندگانى كه سخنان را مى‏شنوند و از بهترین آن پیروى مى‏كنند. آنانند كسانى كه خدا هدایتشان كرده است.»

«واى بر تو اى فریب خورده چرا نمى‏ستایى كسى را كه به او چیزى فانى ‏مى‏دهى و او به تو چیزى باقى مى‏بخشد. یك درهم فانى را به ده درهم، ده تا هفتصد درهم باقى بگیرد یعنى چندین برابر .

واى بر تو به راستى تو یكى از دزدان گناهان هستى هر آنگاه كه بر تو شهوتى ‏یا ارتكاب گناهى رخ دهد و تو شتابان به سوى آن روى و به جهل خویش در انجام آن بكوشى گویى كه در برابر چشم خدا نیستى و یا خداوند در كمین تو ننشسته است.

اى جوینده بهشت! چقدر خواب تو دراز و مركبت كُند و همتت سُست‏ است.

پس واى خدایا از این طالب و مطلوب! واى گریزنده از دوزخ! چه ‏شتابان به سوى آتش روانه‏اى و چه زود خود را در آن فرو مى‏افكنى!!»(3)

 پی‌نوشت‌ها:

1- سوره اعراف، آیه 201.

2- سوره زمر، آیه 18.

3- فى رحاب ائمّة اهل البیت - سیرة الباقر، ص‏22 - 21.

منبع:

برگرفته از کتاب زندگانی امام محمدباقر علیه السلام ، تالیف آیت الله سید محمد تقی مدرسی .

 1 نظر

رجب.....

06 خرداد 1391 توسط خادم الشهداء

گل آرید و گل ریزید ماه رجب آمد / انگار که بر باده خورانش طرب آمد

گل بویید و گل جویید که باز هم / هنگامه غفران الهی رجب آمد . . .

 1 نظر

آزادي...

06 خرداد 1391 توسط خادم الشهداء

«آزادی حق انسان نیست بلكه تكلیف اوست در برابر حقیقت و عدالت.

و البته در این گفتار نیز مسامحه ای وجود دارد كه آزادی در حقیقت خویش، مقابله ای با حقیقت و عدالت یا تعهد ندارد و اگر حقیقت آزادی ظهور می یافت، همه ی دعواها از میان بر می خاست. این دعواها از سر جهل نسبت به حقیقت آزادی است كه «حریت» است.»
                            سيد شهيدان اهل قلم

 1 نظر

مي روم به فكه....

06 خرداد 1391 توسط خادم الشهداء

شهید آوینی دو روز قبل از عزیمت به منطقه ی فكه، در پاسخ به این سؤال كه به كدام منطقه می روی گفته بود:

«می دانی به كجا می روم، به فكه، همان جایی كه رزمندگان ما با چشم خود تحویل نفوس شهدا توسط فرشتگان را مشاهده می كردند.»

 نظر دهید »

مرتضي جان

06 خرداد 1391 توسط خادم الشهداء

 

تو مرثیه خوان آنهایی بودی که بامدادان پیش از این در مه گم شده بودند.

تو ردّ پای روشن آن سفر کردگان را در سرزمین رؤیاهایت جستجو می کردی.

در صدای محزون تو، یک دسته پروانه آواره بود که در تمام جنگل ها، کوهپایه ها، دشت ها و کویرها سرگردان، ردّ عِطرِ گل های قتل عام شده را می گرفتند.

نگرانی تو از رفتن آنان نبود ـ که آنان را ماندگارترین می دانستی ـ که از ماندن بود، آری، تو این را گفته بودی و هرکس که معنای حزنِ صدای تو را می دانست، می فهمید که دلت نیز از جنس همان پروانه هاست، که می روند و در مه گم می شوند… حالا که تو نیستی، چه کسی صدای آن همه غربت «تنهایی» خواهد شد؟ چه کسی دلِ آن همه داغ و تحمّل آن همه غربت و صبوری آن همه مصیبت خواهد شد؟

امروز صدای تو غایب است، اما سکوت تو حقیقتی است که رساترین فریاد زمانه است. حالا سکوت توست که همچنان قصه می گوید. تو راز سوگند خداوند به «قلم» را با جان دریافته بودی. عطر کلماتِ تو همچنان در کوچه های شهر شهیدان جاری است.

شب ها که شهر به خواب می رفت، تو بیدار بودی و روایت «عشق» را می نوشتی. تو کلمه به کلمه، پلک پلک می گریستی. گفتم سکوت توست که همچنان قصه می گوید، حالا می گویم صدای تو هرگز از نوار حافظه مردمان این دیار، پاک نخواهد شد. همه ما وقتی که به احترام شهیدانمان سکوت می کنیم. صدای تو در اعماق وجدانمان می شنویم.

حالا صدای توست که همچنان در ما روایتگر عشق است.

چه سال ها که با کوله باری از یاد شهیدان، از درّه های اندوه می گذشتی و از عظمت قلّه ها می نوشتی.

تو عقاب وار به کوتاهی آسمان خراش های شهری نگاه می کردی که دامانش بلندای عشق را نمی دیدند ـ و تو می نوشتی تا پنجره ها گشوده شوند و حقیقت مثل آفتاب در مقابل چشمان بهت زده شهر، قد بکشد. و چه دل هایی که در اندوه صدایت می گریستند. وقتی که روشن ترین کلماتِ گریه را زمزمه می کردی و حالا ماییم و رودخانه روشنِ صدایت همچنان جاری است.

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

خادم الشهداء

شهادت را جز به اهل درد نمی دهند و ما هنوز غافلانه شهادتی بی درد می طلبیم …
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • سوم اسفند ماه
  • چهارم اسفند ماه
  • پنجم اسفند ماه
  • هشتم اسفند ماه
  • ربیع الانام
  • دفاع مقدس
  • خودمونی
  • حدیث

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

كربلا

اللهم ارزقنا........

آرشیوها

  • تیر 1396 (3)
  • خرداد 1395 (5)
  • خرداد 1391 (22)
  • اردیبهشت 1391 (6)
  • فروردین 1391 (5)
  • اسفند 1390 (7)
  • آذر 1390 (3)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس